Friday, March 17, 2006

مريم كشي



در جهاني اينچنين سرد و سياه
معنيه عشقو محبت مرده است
نجات دهنده در گور خفته
و كفن سفيد نمادي است از‌ آرامش
زمين تنهاتر از تنهاي خورشيد است
و گلها آه گلها
كه معني هيوا را روي هر گلبرگشان در كوتاهي لحظه هايشان مي نويسند

معني زيستن را بهتر از ما فهميده اند

و خدا تنهايي تنهاي خودش را دارد

چون مي داند كه عشق سالهاست كه مرده است

آري عشق مرده است و قاتلان عشق تاوان آن را تا پايان دنيا پس خواهند داد

مريم كشان به مريم كشي بي رحمانه شان ادامه مي دهند

مريم كشي آسان و

رسم طايفة امروز است

و من قلبي مي خواهم يك قلب

براي يك عمر نه براي لحظاتي كه خود درماني مي كنند مردمان خود گم كردة امروز

باشد به مردمان بگو هيوا

بگو كه ما با آفتاب زاده شديم

و با آفتاب طلوع خواهيم كرد


1 comment:

شهرزاد کاریابی said...

اگه بنا را گذاشتي مرگ و عشق را با هم قاطي كني و گور بكني براي عشق بخاطر شكست هايي كه همه به نوعي تجربه مي كنيم ,فكر كنم كمتر دلم بخواد متن ها يا اشعارت و بخونم . آدم ها به كفايت سردرگم و مايوس هستند . هنر ما در عشق بخشيدن به اونهاست .