Tuesday, May 29, 2007

خواسته بودي برات بنويسم حرفه دلم اين ترانه از ستاره دوسته من ، دوسته تو برديا


اي همه آرامشم از تو پريشانت نبينم

چون شبه خاكستري سر در گريبانت نبينم

اي تو در چشمانه من يك پنجره لبخنده شادي

همچو ابر سوگوار اينگونه گريانت نبينم

******

اي پر از شوقه رهايي رفته تا اوجه ستاره

در ميانه كوچه ها افتان و خيزانت نبينم

******

مرغكه عاشق كجا شد نوره ما باطل

در قفس چون غم به خود هر لحظه نالانت نبينم

تكيه كن بر شانه ام اي شاخه ي نيلوفري رنگ

تا غمه بي تكيه گاهي را به چشمانت نبينم

******

قصه ي دلتنگيت را خوبه من بگذار و بگذر

گريه ي درياچه ها را تا به دامانت نبينم

كاشكي قسمت كني غمهايه خود را با دله من

تا كه سيله اشك را زين بيش مهمانت نبينم

******

تكيه كن بر شانه ام اي شاخه ي نيلوفري رنگ
تا غمه بي تكيه گاهي را به چشمانت نبينم

تكيه كن بر شانه ام اي شاخه ي نيلوفري رنگ
تا غمه بي تكيه گاهي را به چشمانت نبينم



No comments: