Friday, May 09, 2008

سهم من


در اتاقی که به اندازۀ یک تنهائیست
دل من
که به اندازۀ یک عشقست
به بهانه های سادۀ خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچۀ خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازۀ یک پنجره میخوانند
آه

سهم من اینست
سهم من اینست
سهم من

آسمانیست که آویختن پرده ای آنرا از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله مترو کست
و به چیزی در پوسید گی و غربت واصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست
و در اندوه صدائی جان دادن که به من میگوید

دستهایت را
دوست میدارم

دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد ، میدانم ، میدانم ، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت

No comments: