
اي كاش
اي كاش اين بغض عميق پائيز كه حال سيلابه اشكه
تو دلم پژمرده مي شد
اي كاش باور مي كرديم مرگ آسيابان پيري را كه اين اواخر
در سوگ باد مرد
من باور كرده ام ، باور كرده ام
آغاز فصل سرد را
و در درك عميق اندوه شاعره اي كه پرستوها در گودي انگشتان جوهريش تخم مي گذارند
كار كشته ام
و باور كرده ام
مرگ معناي دوستي را
و پيشاپيش بر جنازه ي خود نماز ميت مي خوانم
اي كاش اين بغض عميق پائيز كه حال سيلابه اشكه
تو دلم پژمرده مي شد
اي كاش باور مي كرديم مرگ آسيابان پيري را كه اين اواخر
در سوگ باد مرد
من باور كرده ام ، باور كرده ام
آغاز فصل سرد را
و در درك عميق اندوه شاعره اي كه پرستوها در گودي انگشتان جوهريش تخم مي گذارند
كار كشته ام
و باور كرده ام
مرگ معناي دوستي را
و پيشاپيش بر جنازه ي خود نماز ميت مي خوانم
No comments:
Post a Comment